سبد خرید 0
آینده فرزندتان در دستان شماست ( برنامه نویسی برای کودکان )

داستان انگلیسی شهربازی با ترجمه

داستان انگلیسی شهربازی با ترجمه

داستان انگلیسی شهربازی درباره خانواده ای 4 نفره هست که قصد دارن یک روز تعطیل به شهربازی برن و کلی خوش بگذرونن اما هیچ وقت آقای بیکر نمیزاره …

داستان رو بخونید …..

 

 

داستان انگلیسی شهربازی

 

Mr. and Mrs. Baker have two children, Michael and Kennedy

آقا و خانم بیکر دو فرزند به نام های مایکل و کندی دارند …

 

برای مشاهده صفحه اینستاگرام ما اینجا کلیک کنید …

 

One day Mrs. Baker said to her husband: Today is the children’s day off and it is a good time to go to the amusement park

یک روز خانم بیکر به همسرش گفت: امروز روز تعطیلی بچه هاست و وقت خوبی برای رفتن به شهربازی است …

 

“But I have unfinished business to finish,” said Mr. Baker

آقای بیکر گفت: اما کار ناتمامی دارم که باید تمام کنم …

 

 

Mrs. Baker said: You always say the same thing, now spend a day with us

خانم بیکر گفت: همیشه تو همین را میگی حالا یک روز را با ما بگذران …

 

داستان انگلیسی شهربازی با ترجمهداستان انگلیسی شهربازی
داستان انگلیسی شهربازی
توسط استاد متخصص برنامه نویسی

اگر توهم میخوای به عرصه برنامه نویسی، هوش مصنوعی و بازی سازی پا بذاری. دوره جادوگری با پایتون برای کودکان و نوجوانان برای تو آماده شده.

آینده از همینجا شروع میشه

 

In short, Mr. Baker agreed and it was night and they went to the amusement park

خلاصه آقای بیکر قبول کرد و شب شد و به شهربازی رفتند …

 

پیشنهاد مطالعه

ضحاک ماردوش چه کسی بود؟

 

When they reached the amusement park, Mr. Baker could not control him self and without paying attention to his wife and children, he ran from one store to another, buying food and riding the toys that were there

وقتی به شهربازی رسیدند، آقای بیکر نتوانست خود را کنترل کند و بدون اینکه به همسر و فرزندانش توجه کند از فروشگاهی به فروشگاه دیگر می دوید، خوراکی می خرید و سوار وسایل های بازی که در انجا بود می شد …

 

 

Mrs. Baker and the children ran after Mr. Baker until they got tired and Kennedy said slowly: Mom, Dad, he’s acting like a little kid, isn’t he

خانم بیکر و بچه ها دنبال آقای بیکر می دویدند تا خسته شدند و کندی آهسته گفت: مامان بابا مثل بچه کوچولوها رفتار می کنه، اینطور نیست؟

 

داستان انگلیسی شهربازی با ترجمه
داستان انگلیسی شهربازی 

 

برای مشاهده صفحه آپارات ما اینجا کلیک کنید …

 

Mrs. Baker said: Yes, it’s true, it’s worse than the little children. I wish we didn’t come

خانم بیکر گفت: بله درسته از بچه های کوچک بدتره کاش نمی اومدیم …

 

 

از داستان انگلیسی شهربازی خوشتون اومد؟

حتما نظراتون رو در قسمت دیدگاه ها برامون بنویسید …

 

پیشنهاد میکنیم بخونید :

میتونی این تست هوش هارو حل کنی؟

اطلاعات عمومی تو بالا ببر و دانشمند شو

برای مشاهده داستان های انگلیسی مثل داستان انگلیسی شهربازی اینجا کلیک کنید

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
جستجو کردن
دسته ها
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ارسال به ایمیل
https://gerdoolearn.ir/?p=11585